درخت بادام، میوه ای کوچک، کشیده و تقریباً بیضی شکل با دو نوع تلخ و شیرین که روغن آن مصرف دارویی دارد، گیاه درختی این میوه با برگ های باریک و گل های صورتی، چشم معشوق
درخت بادام، میوه ای کوچک، کشیده و تقریباً بیضی شکل با دو نوع تلخ و شیرین که روغن آن مصرف دارویی دارد، گیاه درختی این میوه با برگ های باریک و گل های صورتی، چشم معشوق
دهی است از دهستان دستگردان بخش طبس شهرستان فردوس که در 123هزارگزی شمال طبس واقع است. سرزمینی است جلگه ای وگرمسیر دارای 88 تن سکنه. آبش از قنات است. محصولش غلات، انگور، ذرت، گاورس و شغل مردمش زراعت است. راهش ماشین رو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان دستگردان بخش طبس شهرستان فردوس که در 123هزارگزی شمال طبس واقع است. سرزمینی است جلگه ای وگرمسیر دارای 88 تن سکنه. آبش از قنات است. محصولش غلات، انگور، ذرت، گاورس و شغل مردمش زراعت است. راهش ماشین رو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
درخت بادام: آستین نسترن پر بیضۀ عنبر شود دامن بادام بن پر لؤلؤفاخر شود. منوچهری. بادام بنان مقنعه بر سر بدریدند شاه اسپرمان چینی در زلف کشیدند. منوچهری، گونه ای از بادام وحشی که در کوههای اطراف کرج در ارتفاعات 1400 گزی روید. (درختان جنگلی ایران ثابتی ص 36). درختچه ای است در دامنه های اطراف جادۀ طهران به کرج در ’وردآورد’ و ’دره وردی’ روید. (درختان جنگلی ایران ثابتی ص 36). رجوع به بادام و بادامچه شود. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 227) ، لوزه. (واژه های نو فرهنگستان)
درخت بادام: آستین نسترن پر بیضۀ عنبر شود دامن بادام بن پر لؤلؤفاخر شود. منوچهری. بادام بنان مقنعه بر سر بدریدند شاه اسپرمان چینی در زلف کشیدند. منوچهری، گونه ای از بادام وحشی که در کوههای اطراف کرج در ارتفاعات 1400 گزی روید. (درختان جنگلی ایران ثابتی ص 36). درختچه ای است در دامنه های اطراف جادۀ طهران به کرج در ’وردآورد’ و ’دره وردی’ روید. (درختان جنگلی ایران ثابتی ص 36). رجوع به بادام و بادامچه شود. (جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 227) ، لوزه. (واژه های نو فرهنگستان)
دهی است از دهستان نوده چناران بخش حومه شهرستان بجنورد در 30هزارگزی جنوب خاوری بجنورد سر راه شوسۀ قدیمی بجنورد به قوچان. منطقه ای است کوهستانی، سردسیر با 403 تن سکنه. آبش از چشمه سار ومحصولش غلات، بنشن و شغل مردمش زراعت و مالداری و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان نوده چناران بخش حومه شهرستان بجنورد در 30هزارگزی جنوب خاوری بجنورد سر راه شوسۀ قدیمی بجنورد به قوچان. منطقه ای است کوهستانی، سردسیر با 403 تن سکنه. آبش از چشمه سار ومحصولش غلات، بنشن و شغل مردمش زراعت و مالداری و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
این لغت در فرهنگ بهار عجم و آنندراج آمده بدون ذکر معنی و در فرهنگهای دیگر نیافته ایم: پسته لبی را نشان در پس بادام چنگ تا دهد ابریشمش فندق تر را نوا. بدر چاچی (از آنندراج) (از بهار عجم)
این لغت در فرهنگ بهار عجم و آنندراج آمده بدون ذکر معنی و در فرهنگهای دیگر نیافته ایم: پسته لبی را نشان در پس بادام چنگ تا دهد ابریشمش فندق تر را نوا. بدر چاچی (از آنندراج) (از بهار عجم)
دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه که در 51هزارگزی جنوب باختری قره آغاج و 24هزارگزی شمال خاوری شوسۀ میاندوآب به صائین دژ قرار دارد، منطقه ای است کوهستانی، معتدل با 150 تن سکنه، آبش از چشمه و محصولش غلات، نخود، کرچک، شغل مردمش زراعت و صنایع دستی اهالی جاجیم بافی و راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)، کسی را گویند که همه روزه فخر کند و منصب خود بمردم عرض نماید و هیچ کار ازو نیاید و او را بعربی فیاش میگویند، (برهان)، کسی را گویند که دعوی بی معنی کند و با جبن، خود را شجاع داند، (انجمن آرا)، رجوع به ناظم الاطباء شود
دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه که در 51هزارگزی جنوب باختری قره آغاج و 24هزارگزی شمال خاوری شوسۀ میاندوآب به صائین دژ قرار دارد، منطقه ای است کوهستانی، معتدل با 150 تن سکنه، آبش از چشمه و محصولش غلات، نخود، کرچک، شغل مردمش زراعت و صنایع دستی اهالی جاجیم بافی و راهش مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)، کسی را گویند که همه روزه فخر کند و منصب خود بمردم عرض نماید و هیچ کار ازو نیاید و او را بعربی فیاش میگویند، (برهان)، کسی را گویند که دعوی بی معنی کند و با جبن، خود را شجاع داند، (انجمن آرا)، رجوع به ناظم الاطباء شود
دهی است از دهستان مرغک بخش راین شهرستان بم که در 64هزارگزی جنوب خاوری راین و 16هزارگزی خاور شوسۀ جیرفت به بم قرار گرفته است. سرزمینی است کوهستانی سردسیر با صد تن سکنه. آبش از چشمه و محصولش غلات و حبوبات و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان مرغک بخش راین شهرستان بم که در 64هزارگزی جنوب خاوری راین و 16هزارگزی خاور شوسۀ جیرفت به بم قرار گرفته است. سرزمینی است کوهستانی سردسیر با صد تن سکنه. آبش از چشمه و محصولش غلات و حبوبات و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)